دنیای آبی

اینجا برای نفس کشیدنم هوا بس است ...

دنیای آبی

اینجا برای نفس کشیدنم هوا بس است ...

گاهی...

من اینجا غروب که میشود، گاهی میخواهم دوستت نداشته باشم
اصلا چشمهایم را بروی تو ببندم و به با تو بودنها فکر نکنم.
بگذرم از تمام خاطراتی که قهرمان داستانهایش تو بودی
اما میدانی چسیت؟!!
گاهی دل، چنان در سینه برایت میتپد که گمان میکنم پشت سرم ایستاده ای
و من
با چشم بر هم زدنی میتوانم در آغوش بگیرمت
گاهی میخواهم خودخواه باشم و ساعتها به تو نگاه کنم
و تو
بدون هیچ حرکتی مات این دوست داشته شدن باشی.

من از تمام دنیا
تنها گاهی ...
تورا میخواهم
همین.

گاهی ...

گاهی بزرگترین کسی هستی که حتی با نبودنش هم ارام میگیرم ... 

گاهی البته فقط گاهی ...

گاهی حتی همان نبودنت هم دوست داشتنی میشود ... همین که نیستی دوست داشتنی میشود .. همین که ندارمت گاهی انقدر ارامم میکند که شبیه دیوانه ها عاشق نبودنت میشوم ...

گاهی دیوانه میشوم ...

سیم اخر که هیچ ... گاهی به اخر دنیا میزنم شاید پیدایت کردم ... به اخر اخر دنیا که میرسم و تو را پیدا نمیکنم باورم میشود من افریده شدم تا تو با نبودن هایت ارامم کنی ...

بودنت ارزانی همه ی کسانی که تو را دارند ... من با همین نبودنت هم ارام میشوم . چیز زیادی از دنیا نخواستم ... همین که عاشق خیال بودنت هستم ... همین خواب های چند شب یکبارم ... همین که گاهی با خودم حرف میزنم به امید اینکه شاید ارام از پشت سر در جواب سوالی که از تو پرسیدم کنار گوشم پچ پچ کنی ...همین که در دنیای نبودنت خیالی در اغوش بگیردمت ... یواشکی بودن الکیت را ببوسم ... همین که گاهی روی زمین مقابلت بنشینم با دو فنجان قهوه ی گرم ... من به تو تعارف کنم و تو الکی هم که شده جرعه ای بنوشی ... الکی الکی بگوئی چه خوش طعم شده و من واقعی واقعی از ذوق پر شوم ...

چیز زیادی از دنیا نمیخواهم ... همین خیال برای من بس است !!

گاهی ... دیوانه ها ... با همین یک خیال ساده ارام میشوند !

گاهی دیوانه ی نبودنت میشوم !!!

گاهی با همه ی نبودن هایت ارامم میکنی !! با اینکه سهم من نیستی .. ولی گاهی ناخواسته به لنز دوربینی لبخند میزنی و ارامم میکنی ...

گاهی بزرگترین کسی هستی که حتی با نبودنش هم ارام میگیرم ...