بازم فیک!

سلام جیگمرا

خوبید همگی؟ 

چیکارا میکنید؟

من که مثل یه دخی خوب دارم به مامانم تو خونه تکونی کمک میکنم 

عاشق این حال و هوای بهاری و عیدم

بگذریم

غرض از مزاحمت این بود که از باران جان اجازه گرفتم که در کنار اپ راز3 یک فیک دیگه از میون قبلیم بزارم منتها قراره شماها از میون این چهار تا فیک اونی که دوست دارید اپ شه رو انتخاب کنید. راستی اینم بگم که دوتای اول قبلا تو وب اول اولی خدا بیامرزم اپ شده بود ولی دوتای بعدی نصفه و نیمه اپ شدند و اگه خدا بخواد اینجا کاملشون میکنم.

برای دیدن پوستر و توضیحات فیکها برید ادومه  

1-نام فیک:بدلکار

کاپلها:توکهائه-شیچول.

ژانر:عاشقانه-فانتزی-اکشن.

خلاصه:لیتوک دستیار کارگردان یک فیلم اکشنه.کارگردان فیلم دنبال بدلکاری حرفه ای میگرده که بتونه صحنه های خطرناک فیلم رو بازی کنه.اما هیچ بدلکاری حاضر نیست ریسک و خطر این صحنه ها رو بپذیره تا اینکه لیتوک با خوش شانسی میتونه یه بدلکارمناسب را برای فیلم پیدا کنه. بدلکاری که ویژگی های خیلی خاص و منحصر به فردی داره...

 

2-نام فیک:سفیدبرفی و فرشته ی نگهبان

کاپلها:کیوتوک-شیچول-توکچول-وونکیو.

ژانر:عاشقانه-فانتزی.

خلاصه:کیو شاهزاده ی جوان زیبایی است که مادرشو در بچگی از دست داده و با پدرخوانده ی زیبایش هیچول زندگی میکند بدون اینکه بداند پدرخوانده اش چه نقشه های شومی برای پسرخوانده اش در سر دارد... 

3-نام فیک:با من ازدواج کن!

کاپلها:توکچول-کیوهائه.

ژانر:عاشقانه-تاریخی.

خلاصه:در دوران مربوط به قرون وسطا بین دو کشور فرانسه و انگلیس دشمنی دیرینه ای وجود داره و جنگهای صدساله بین انها جز بدبختی و قحطی برای مردمشان نداشته. تا اینکه هردو پادشاه دو کشور تصمیم به صلح میگیرند. اما این صلح جز با ایجاد پیوند ازدواج بین دو خانواده ی سلطنتی فرانسه و انگلیس امکان پذیر نیست. اما این وسط یک مشکل کوچک وجود دارد!... هیچ کدام از دو پادشاه فرزند دختری ندارند!... پس در این شرایط چاره ای جز ازدواج دو فرزند پسر انها باقی نمی ماند!!! 

4-نام فیک:پرنس و انجل

کاپلها:شیتوک-کیوچول.

ژانر:عاشقانه-فانتزی.

خلاصه:شیوون که پسر یکی از ثروتمندان سئول است در یکی از بهترین دانشگاهها درس میخوند جایی که همه ی دانشجوها و حتی استادان انجا اورا به اسم پرنس دانشگاه میشناسند. شیوون به خاطر پول پدرش و همینطور ظاهرش فکر میکند میتواند به راحتی هرکسی رو به دست بیاورد تا اینکه روزی با یک فرشته ملاقات میکند و با همان نگاه اول دل به او می بازد. فرشته ای که برعکس تمام اطرافیان شیوون کوچکترین توجهی به او و پولش ندارد.شیوون تصمیم میگیرد تا هرطور شده ان فرشته را به دست بیاورد ولی طولی نمیکشد که حقایق عجیب و ترسناکی را در مورد لیتوک و زندگی اش می فهمد... 

خب همینا بود.

بشینید و فکر کنید که کدومو اپ کنم

سه روز بیشترهم وقت ندارید گفته باشم!

منتظر نظراتتون هستم

خب دیگه من میرم

به قول کیم سوجین دوسنگ گلم:

های تا بای!