دنیای آبی

اینجا برای نفس کشیدنم هوا بس است ...

دنیای آبی

اینجا برای نفس کشیدنم هوا بس است ...

super junior news + یک ذره درد و دل


درود و صد بدرود

خوبین عایا ؟!

سرخوش؟!

خجسته روزگار!؟


خب خدا رو شکر ...

دیدید چه چشششششششم بهم زدیم شیششششششششششششش روز از عید گذشت ؟! :|

عصلا عنگار نه عنگار .. حالا خدا نکنه سر کلاس باشیم :| دهنمون سرویسه ساعت دقیقه از دقیقه تکون بخوره :||


خب اول از همه جا داره که یه چیزی رو بگم بعد بریم سراغ پست خبری

درباره ی داستان های من و سمیرا ...

اومممم راستش رو بخواید نمیخواستم این همه صریح حرف بزنم نمیخواستم اینطوری واضح بگم نمیخواستم هیچ وقت این همه رک باشم ولی خب بالاخره باید حرف زد دیگه ...

باران ... از اینجا اپ کردن خسته شده

خیلی هم خسته شده ... خیلی زیاد ... انقدر اذیتش کردن که اصلا نمیتونید حدس بزنید چقققققققدر خسته شده چقققققدر زده شده چققققققدر دلش گرفته ... اصلا نمیتونید اندازه ی کلافگی بارونو بفهمید اصلاااااا نمیتونید بدونید چی کشیدم ...

خب راستش خیلی خیلی خیلی با خودم کلنجار رفتم باااازم اینجا اپ کنم خدا شاهده بچه هائی که با من در ارتباطن میدونن من حتی پست یکشنبه رو هم برای پست اینده زده بودم ولی ... دلم نرفت اپ کنم ... دیگه دلم نمیره ... دیگه ادم وقتی زده بشه ادم وقتی خسته بشه وقتی سسسسسرد بشه دیگه نمیشه چیزی رو براش درست کرد

راستش رو بخواید برای ادامه دادن به یه انگیزه ی قلنبه نیاز دارم یه انگیزه ی بزززززرگ یه محرک گننده یه چیزی که بتونه بهم القا کنم دووم بیارم نیاز دارم ... چیزی که فعلا نیست :|

با چند نفری از دوستام صحبت کرد بالاخره که نمیشد همینطوری ول کرد رفت ..بالاخره که نوشتن همه ی زندگی من بوده و هست نمیشه اینطوری زد زیر همه چیز ... به این راحتی به این آبکی نمیشه همه چیزو گذاشت کنار ... به یه نتایجی رسیدیم ...

نتایج رو برای اونائی که ادرس ایمیل گذاشتن میفرستم ... روش اپ کردن از این به بعدمونو برای همه ی بچه هائی که فکر کنم تعدادشون 150- 160 نفر باشن میفرستم تا از این به بعد اونطوری با منو سمیرا در ارتباط باشند

و اینکه اگر میخواید داستان های منو سمیرا رو دنبال کنید و تا قبل از این ادرس ایمیلتونو نذاشته بودید ادرستونو بذارید تا باهم صحبت کنیم

و دیگه اینکه اگر با من در جاهائی مثل لاین و اینستا در ارتباط هستید لطفا پی ام بدید تا باهم درباره اش صحبت کنیم

و باززززززززهم هزار بار ممنونم بخاطر اینکه این همه روز کنار ما بودید ...

امیدوارم خستگیامون زوده زود تموم بشه ...


خب چقدر صحبت کردم :|

ادامه برای دیدن عکسا لدفن ...


در خدمتتون هستیم با عکس های یه فوتوشات که خودمم هنوز نمیدونم چی ب چیه :|

و اپدیت های توعیتر استاد یسونگ

و همچنین عکس های ایونهه تویM countdown 150326


fFoEe


ادامه ی مدلب لدفن ...


  

عکس های M countdown 150326


t6uiZ


yFgXE


nF2Wv


Pqaaf


6NALw


vZuqx


آپدیت توئی.تر استاد یسونگ

عبراز داشتند که روز خوبی داشتند و امیدوارند ما هم روز خوبی رو مثل ایشون داشته باشیم


ZltOr


برادرشون هستند

x2ZlK


FHP59


LWLW2


این هم عکس های همون فتوشات مزبور ملقب به : at bachelor party


oHwFa


FOtB3


rAK4B


اون دوستان عزیز رو نمیتونم درک کنم :|


zprl1


MwHvs



نظرات 63 + ارسال نظر
pari سه‌شنبه 18 فروردین 1394 ساعت 18:52

Salam
Sale no mobarak...
Mishe b manam bgi kojamikhay up koni?

چشم گلم

jweler جمعه 14 فروردین 1394 ساعت 18:06

slm eydt mobarak (:
b manam bgoo koja darid miriiid manam miam :D

آسین فن فیک

lili چهارشنبه 12 فروردین 1394 ساعت 20:28

هاتی شده پدر سوخته
هیوکه شونو میگم !!
اوه
فسقلیم مرد .
ماهیم
مرد :(
میخوام بدمش گربه بخوره !!
حروم نشه لا اقل !!

yasaman چهارشنبه 12 فروردین 1394 ساعت 15:40

من که همیشه و همه جا باهاتم...
حمایتت می کنم چه اینجا چه هرجای دیگه...
مگه میشه لذت خوندن داستانای بی نظیرت رو از دست بدم؟؟؟
همه جا موفق باشی باران جونممم

مرسی عزیزم دلم

arezu_min_min دوشنبه 10 فروردین 1394 ساعت 02:24

میدونی که ما همیشه کنارت هستیم مگر نه؟!مهم نیست بقیه چی بگن یا چیکار کنن تو باران خودمونی!
موفق باشی!

ا جااااااااانممممممم ...
سلامت باشی عزیزم

shadi یکشنبه 9 فروردین 1394 ساعت 12:37 http://superkyumin137.mihanblog.com/

سلام باران
میشه به منم بگی کجا فیکتو آپ میکنی؟

چشم گلم برات میفرستم عزیزم

نگینsj یکشنبه 9 فروردین 1394 ساعت 01:01

سلام باران....اصن شوکه شدم پستتو خوندم......نمیدونم چی بگم والا....میلی که من دادمو داری؟؟؟برا منم بوگو چی شده

برای همه میل فرستادم ... چک کردی میلتو!؟ اگر برات نیومده بگو دوباره بفرستم و ادرستو بده

دانی شنبه 8 فروردین 1394 ساعت 11:42

نظر من به دستت نرسید؟ من پونصد خط دردو دل و اینا نوشتم!
پس نظر من چیشد؟

چرا عززیزم رسیده تائید کردم

ChoiHoney شنبه 8 فروردین 1394 ساعت 11:13 http://blueelfs.mihanblog.com

اگه میشه به منم تو وبم بگو قضیه چیه

چشم گلم

bita شنبه 8 فروردین 1394 ساعت 08:16

من اینو تازه دیدم...باران باز جی شده؟
میگم چرا کسی داستانی چیزی نذاشته
ایمیلم
bita_jsr_hrh@yahoo.com
لطفا به منم خبر بده...میدونی که داستاناتو نخونم میمیرم

آره عزیزم دیشب به همتون میل زدم چک میل کن اگر برات نیومده بود خبرم کن

sss501 شنبه 8 فروردین 1394 ساعت 02:49 http:// upcity.ir/images2/31762952625372142244.jp

سلام عزیزم..عیدت همچنان مبارک
چی بگم آخه .. منم ناراحتم مثل قبل راحت نمیتونم کامنت ارسال کنم بعضی وقتاهم تو ی سری پستا فکرمیکنم.ارسال شده ولی وقتی میام ج شو بخونم میبینم اصلا ثبت نشده ..ایشالله ک این کامنتم ارسال شه..
آخ بارانمو اذیت کردن خدا بگم.چیکارشون کنه...
الهی بگردم..میدونم چقدر اذیت شدی بارانی...ی مقداریشو شاهدش بودم خودم چقدر اذیتت کردن..چقدر مزاحنت درست کردن ی سری... ممنون ک بخاطر ماها موندی و هستی ..
واسه عکسا مرسی داداشم چ جیگرتری شده..
راستی ایمیل منم داری عایا همچنان؟واسه منم میدی مثل بقیه دوستا..
مرسی از زحمتات ایشالله خستگیت رفع شه و دیگه هیچوقت هیییشکی باران زندادتشیمو اذیت نکنه

امیدوارم دیگه همه چی تموم بشه و ارامش داشته باشیم
اره گلم برای همه فرستادم چک میل کن اگر نیومده خبرم بده تا دوباره برات بفرستم

لیندا شنبه 8 فروردین 1394 ساعت 01:00

بی زحمت به من هم اطلاع بدید
مرسیییییییییییییییییی
بووووووووووووووووووووووس

چشم عزیزم ...
اگر میلتو قبلا دادی دیشب برای همتون میل زدم ...

mahsa-sh شنبه 8 فروردین 1394 ساعت 00:29

بارااااان من تازه داستانات رو خوندم عااااشقشون شدم کجا میخوای بری؟؟
خیلی سبک نوشتنت رو دوست دارم خیلی رومانتیک و ملایمه
امیدوارم مشکلاتت حل بشن
خوشحال میشم اگه به منم اطلاع بدی که چه جوری فیکای تو و سمیرا جون رو دنبال کنم...

ای جانم .. جائی نمیخوام برم فقط دیگه اینجا اپ داستان ندارم
چشم گلم برات میل زدم چک میل کن حتما

دانی جمعه 7 فروردین 1394 ساعت 23:02

ازه مطلبو خوندم! بعضی وقتا اول نظر میدم اخه...
نمیدونم چه اتفاقی افتاده که اینقدر ناراحتی! کاش دقیق میدونستم...
دوباره بر میگردی؟ مگه نه؟ به خاطر اونایی که منتظرتن برمیگردی دیگه؟
درکت میکنم باران، ولی بیشتر از اون خواننده های این وبو درک میکنم!!!
ما هم الان ناراحتیم شایدم خیلی بیشتر از تو!
امیدوارم بدونی خیلیا منتظرتن و بخاطر همونا عقب نشینی نکنی.
به تصمیمت احتدام میزارم ولی میتونم خواهش کنم زود برگردی؟ لطفا!

من هستم باور کن جائی نمیخوام برم فقط روش اپ کردنم فرق کرده باور کن ...
من هستم ... فقط جائی که داستانامو میذارم عوض شده همین
توی لاین بهم پی ام بده تا خبرت کنم . باشه !؟یادت نره ها

دانی جمعه 7 فروردین 1394 ساعت 22:50

باز من دو روز نت نداشتم چه خبر شده اینجا؟
باران میخوای بری؟
چرا؟!!!!
من تو نظرات خوندم، الان گیج شدم! کجا میخوای بری؟
ینی از این وب میری؟ ینی وبلاگ منحل میشه؟
لطفا جواب بده من واقعا سر در نمیارم!
کجا میخواین برین؟!
لطفا ج بدین!

نههههه کی همچین حرفی زده اخه !؟
من هیچ جا نمیرم باو من هنوزم اینجا هستم
فقط دیگه داستانامو اینور اپ نمیکنم یه جای دیگه اپ میکنم همین
توی لاین بهم پی ام بده تا بهت بگم کجا

azita جمعه 7 فروردین 1394 ساعت 21:25

سلام بارانی ...چلا آخه می خوای بری ؟ هااااا ؟؟؟ این جیمیلمه ....شمارت رو برام بفرست باهام حرف بزنیم جیمیلم داغونه نمی تونم چیزی بفرستم ...خیلی دوست دارممممممم

حالا من برات میل میزنم اگر به دستت نرسید بعدش درباره اش یه فکری میکنیم :))

shamim جمعه 7 فروردین 1394 ساعت 19:24

Merci azizam

خواخش گلم

Z!Z!.SH جمعه 7 فروردین 1394 ساعت 18:46

سلام باران خانومی وقتی فهمیدم دیگه انگیزه ای برای اپ کردن توی وب نداری خیلی ناراحت شدم خواستم کامنت بذارم اما با موبایلم قادر به انجام این کار نبودم. من تازه با قلم عالی که داری اشنا شدم از فیک هایی که نوشتی خیانت و اتاق 288 رو خیلی دوست داشتم. من ایمیلم رو داده بودم اما مثل اینکه گمش کردید. من اصلا دوس ندارم قلم عالیت رو از دست بدم پس لطفا از تصمیمی که میگیری من رو هم خبر دار کن.
امیدوارم اون انگیزه قلمبه زود تر پیداش بشه
~Fighting

ای جونه دلم
نگران نباش من هستم هنوز خودم کلی نوشته دارم که دلم میخواد بخونید پس نگران نباش
برات میل زدم گلم چک میل کن

atousa جمعه 7 فروردین 1394 ساعت 16:20

خب مثل اینکه کامنتم نیومده..
بارون..من به خاطر همه چیزایی ک شنیدی و سرت اومده متاسفم..متاسفم ک تنهایی جنگیدی و کاری ازم برنیومد..
من این دردی ک میگیو میشناسم..میدونم ادم خسته شه ببره انگیزشو از دست بده ینی چی..میدونم واسه بلند کردن دستت رو کیبردم انگیزه ای نباشع معنیش چیه..
ولی با نظر مژگان کااملا موافقم..
تو همیشه کسی بودی ک فکر میکردم هیچوقت نمیره..
شاید مدت خیلی زیادی نباشه ک همدیگرو میشناسیم ولی من مدت زیادیه تو این دنیام..مدت زیادیه میشناسمت..خیلیا رو از دست دادم و بدست اوردم..صادقانه بگم..تو کسی بودی ک مطمعن بودم هیچوقت جا نمیزنی.همیشه فک میکردم هر سنگیم ک جلو پای بارون بیفته راهشو نمیبنده..میدونم فقط میخوای ازینجا بری..میدونم بازم مینویسی..من واسه این ناراحتم ک نمیخوام کسی ک اینهمه اذیتت کرده از رفتنت خوشحال شه..ولی خب ادمه دگ..میبره..توم دلت شکسته..
فقط هررجا میری کامل ازینجا نرو باشه؟!
برار حداقل هرچند یه بار درودتو ببینیم..!
اینستا ک منو داری..
شمارمم داری..
ایمیلمم هس..
هر جا راحت بودی بیا با هم حرف بزنیم..
مواظب خودت باش..و اینکه حتما بهم خبر بده کجا میرین

نه اومده عزیزم ...
من قرار نیست برم باور کن به جون دونگهه قرار نیست جائی برم بببین هنوز هستم ... من فقط جائی که داستانامو اپ میکردم رو عوض کردم باور کن قرار نیست جائی برم ...
بااااااباااااااااااا من اینجا هستم ...
ببین من هستم .. قرار نیست از اینجا جائی برم فقط جای اپ داستانامو عوض کردم

Snow Princess جمعه 7 فروردین 1394 ساعت 15:03

به منم بگین کجا میرین !
وبلاگ کیومین چی میشه ؟؟؟

چشم گلممممم خبررت میکنم

مژگان جمعه 7 فروردین 1394 ساعت 14:56

باران؟؟؟؟؟
خودتی؟؟؟؟
میخوای بری؟؟؟خجالتم خوب چیزیه این حرفا چیه که میزنی پاشو پاشو جمع و جور کن خودتو دختر همچین میگه انگیزم مرده که ادم فک میکنه چه خبر شده تا اونجایی که من خبر داشتم انگیزت ایونهه بودن که الان صحیح و سالم خوشگل و موشگل دست تو دست هم هستن مگه انگیزت غیر از این بوده؟میبینم چند وقته پستات رنگ و لعاب نداره ها پس بگو تو هی روضه میخونی و با عرض معذرت (ببخشید تو رو خدا قصد بدی به کسی ندارم)بقیه هم همپات گریه میکنن و تاییدم میکنن که اره خسته ای و برو استراحت کنو ...
شما وقتی کارتو شروع کردی یعنی شروع کردی دیگه هم حق برگشت نداری تاااا اخرش باید باشی و اخرش واسه شما وقتیه که دیگه ایونهه رو دوست نداشته باشی وقتی که سوجو برات بیتفاوت شده باشه..
نه الان
معلومه که حق خسته شدن نداری یعنی داریا ولی حق عقب نشینی و بریدن نداری هر وقت خسته شدی پاشو بیا پیش خودم شونه هاتو میمالم خستگیتم در میکنم مطمئنم دوستایی داری که خیلی بهتر از من بتونن خستگیتو دربیارن و پشتت وایسن
رفتن تو یعنی مقاومت نکردن یعنی فرار کردن باران جانم راهش این نیست من نمیدونم چه اتفاقی افتاده یعنی یه چیزایی میدونما ولی خب در واقع مهم نیست که چه اتفاقی افتاده تو باااید وایسی باااید بمونی وگرنه که داری فرار میکنی و فرار کردن سوسول بازیه من که خودم به تجربه فهمیدم که بسسسیاری از خانم ها از بیشتر مردا خعلی مردترن
مرررررد باش قوی باش قلدر باش پاشو راهو واسه هرکی که داره اذیت میکنه ببند درو تو صورت هر چی که خستت کرده بکوب اصن من بارانه قلدر دوس دارم
من خودم فقط به خاطر پستای تو از دونگهه خوشم اومد انقد که پستات عاشقانه و لطیف بود ادم از عشقی که تو اون پستا بود لبریز میشد اصن من از همون عشق بود که خوشم اومد و شدم طرفدار
من حداقل ده دوازده تا از فیکای تو رو خوندم و چند تاشون جزو بههترین فیکایی بوده که خوندم
اصن منو باش که میخواستم تااااازه یه چیزایی راجع به فیکات بگم اخه تاحالا ازشون انتقاد نکرده بودم میخواستم انتقاد کنم اخه میگن ادما با انتقاد پیشرفت میکنن
منو باش که میخواستم باهات تااازه دوست شم اونوقت تو داری میری؟خنگ بی مغز
تقصیر خودته فحش میخوری بس که حرص ادمو در میاری جنابعالی حالا حالا ها باید باشی و طرفدار واسه دونگهت جمع کنی اصن خبر داری چه قددددرررر همین وب تو لحظه هایی که هیچکس جز خدا ازش خبر نداره حالمو خوب کرده چه قد ارومم کرده نوشته هر کدوم از نویسنده ها چه قد برام خوب بوده حالا هی برو عزا بگیر انگار که مجلس ختم بود حرفاتو خوندم، البته به قول اون دوست عزیزی که تو نظرات نوشته بود هر تصمیمی هم بگیری ما به تصمیمت احترام میزاریم نهایتش یه چندتا فحش زیبا نثارت میکنیم بعد یه ذره یه ذره دلمون واست تنگ میشه اصن میدونی چیه؟وب بدون تو یه جوریه نمیشه بمونی ؟خب نرو دیگه آیششش چینجااااا
بگذریم عزیرم خلاصه مطلب که شاعر میگه
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ
حالا که دلم خالی شد حرفامو زدم یه چیزی یادم اومد
سلللااااااااام خخخخخخ ببخشید که انقد تند و صمیمی حرف زدما تندش که خب بالا رو که خوندم تند و تیز نوشتم صمیمی هم که بس که پستا و فیکاتو خوندم ناخوداگاه صمیمی شدم راستی من دوست صمممیمی شهرزادم
اصن یه سر پاشو بیا تهران من و شهرزادو دوستام بهت انگیزه میدیم انگیره هم ندیم حداقل از این حال و هوا درت میاریم
از همه این حرفا که بگذریم امیدوارم از حرفام دلخور نشی اگرم شدی از همین جا ازت معذرت میخوام ولی جور دیگه ای نمیتونستم حرفامو بگم
من بیصبرانه منتظر حضور پررر انرژی دوبارت هستم تو بیا همه چیر به مرور زمان و کمکم درست میشه یه کم فقط باید حوصله کنی
پست میزاشتم از این کمتر میشد شده نااامه بازم ببخشید سرتم درد اوردم و در اخر به قول یه بنده خدای نم زده ای
خداحافظ تو ای هم پای شب های غزل خوانی

من به فدای تووووووووووو ...
خخخخ یه ساعته دارم فرک میکنم ای خدا من مژگان میشناسم عایا !؟ :))))))
باو به پیر به پیغمبر من نرفتممممممم و نخواهم رفت فقط دیگه نمیخوام اینننجججا داستان اپ کنم همین ... قراره اسباب کشی کنیم یه ور دیگه .. اگر میتونی ای دی اینستائی لاینی چیزی بده ادد کنم بهت بگم کجا قراره برم
اصلا اگر من برم خودم دیوونه میشم والا ...
و اینکه خب راستش خیلی وقته تو سکوت جنگیدم بالاخره ادمه دیگه خسته میشه میبره .. چند ماهی هست دارم دیوونه میشم ... بهتره از این جهنم برم یه ور دیگ ... بنظرم اون ور بهتر میتونم ادامه بدم پس نگران نباش من هسسسسسسسسسسسسسسسسستم ... بخدا هستم ...
فقط میخوام جا به جا بشم ..
ای بابا تورو خدا با من خداحافظی نکنید گریه ام در میادا ..
من که جائی ندارم میرم ... فقط داستانامو دارم جمع میکنم میبرم یه سمت دیگه ...
خداحافظ ولی هرگز نخواهی رفت از یادم ..
وای تورو خدا با من خداحافظی نکنید خببببببببببببببببببببب

کوثر جمعه 7 فروردین 1394 ساعت 14:53

سلام باران
بهتری؟؟
نمی دونم چی بگم
فقط دوست ندارم اینجوری ناراحت ببینمت
زودتر خوب شو لطفا
شکر دونگهه فقط یه دونه ست
ممنووووون بابت عکسا عزیزم

اره نفسم بهترم ...
من خوبم ..
چشم گللللللللم ... انشالله به زودی برمیگرم

negin جمعه 7 فروردین 1394 ساعت 12:43

مثه اینکه باز نظرم نیومده!
همین که هستی خودش خیلیه باران،برو استراحت کن برگرد
اینم یه شعر کوچولو،هر چند ربطی نداره خوشم اومد گذاشتم
« خدا پر داد تا پرواز باشد، گلویی داد تا آواز باشد.
خدا می خواست باغ آسمانها ، به روی ما همیشه باز باشد .
خدا بال و پر و پرواز شان داد، ولی مردم درون خود خزیدند.
خدا هفت آسمان باز را ساخت ، ولی مردم قفس را آفریدند.»
مواظب خودت باش بارانی

شایدم اومده من هنوز تاعید نکردم خودمم در جریان نیستم :)
من هستم ... همین جا کنارتونم بخدا ...
من میخوام قفسمو بشکنم ولی بالم شکست ...

م.ر جمعه 7 فروردین 1394 ساعت 11:55

اقا پ من چییی (╥_╥)
خو داستانات قشنگ بیدن....
ایمیل دادم باید بگویی کجا رفته بیدی...
Maryamraoofi.34@gmail.com

ای جانمممممم ..
چشم حتما به زودی براتون میل میکنم گلم

shamim جمعه 7 فروردین 1394 ساعت 11:43

Eeee vay man hanuz vaght nakardam emailamo dorost konam. Alan vaghan bekhater in tanbalim gir oftadam che juri peydat konam

شماره اتو دارم !؟
برات اس میزنم گلم

سونیا جمعه 7 فروردین 1394 ساعت 10:31

من نظر دادم.. مثل این که نرسید..
کاراتو که خوندم خیلی دوست داشتم.. میخوام کارای بیشتری ازت بخونم اگه بشه..
ایمیلمو گذاشتم.. اگه شد به منم بگو تصمیمت چیه..
ممنون..

چشم گلم .. مرسی که کنارم بودید

sara_eunhae_ جمعه 7 فروردین 1394 ساعت 03:38

ووایییی...باران من ی مدت نبودم ...نتونستم بیام دنیای آبی ....
من واقعن ناراحت شدم...ن سر داستانات ک 100البته اونا خیلی مهمن...حرف من ایمه چرا باید انقد اذیت شی ک ی مدت بری از اینجا...
من میدونم...تو همیشه میمونی پیش ماها...امکان نداره باران ولمون کنه...من بهش ایمان دارم!!
میدونم بدترین اذیت هارو هم ک بشی باز هم عاشق ایونهه میمونی ...این غیر قابل انکاره....
من آی دی اینستام همینه..نمیدونم دیدی تاحالا یا ن...ولی بهت پیام میدم...
مواظب خودت باش و نزار هیچکس اذیتت کنه...بدون ایونهه همیشه پیشته...هم ایونهه هم ایونهه شیپرا ک یکیش منم...
خیلی حرف زدم=|
تو اینستا بت پیام میدم...
موفق باشی بارانی:)

آوره باو باران جز شماها کجا رو داره که بررررررررررره اخه !؟
اره خب راستش ... اره منو اذیتم کردن خیلی زیاد اذیتم کردن
اوننننننننننکه صددددد البته ایونهه همه ی زندگیه منن من مطمئنا تا اخر عمرم عاشقشون میمونممممم ...
اوره گلممممممممم ... ایونهه همیشه با بودنشون بهم انگیزه میدن همین ادامه دادن هنوزم هم بخاطر بودن این دوتاست
اره گلم بهم پی ام بده حتما

kyuhe ♥(رایحه ) جمعه 7 فروردین 1394 ساعت 02:54 http://kyuhe1313love.blogfa.com

سلام
منم تو اخباراتتون سهیم کنین :/
ایمیلم رو گذاشتم تو لاینم هستم
ای دی من تو لاین ..
Kyuhe.love
منون میشم اگه اد کنی
با حروف کوچولو بنویس
ممنون
برم عکسارو بنگرم :)

فدای شما خانومی ...
اره لاین دارمت .
منو ادد کن بهم پی ام بده یادم بمونه بهت بگم

Moonfish جمعه 7 فروردین 1394 ساعت 02:51

امیدوارم دوباره روحیه و انگیزه پیدا کنی..نمیدونم چی باید بگم..فقط دوست دارم دوباره بنویسیو ماهم لذت ببریم.
فکر کنم ایمیلمو داشته باشی ولی دوباره میذارم.
Moonfish9486@gmail.com

اره گلم ایمیلت رو دارم
نوشتن که صددددد البته من بازم دارم مینویسم ... فقط جای اپ کردنم عوض شده

الینا جمعه 7 فروردین 1394 ساعت 02:39

باران جونم تو اینستا بهم خبر بده باشه!

اجی منو فالو کردی !؟ اگر فالو کردی بهم پی ام بده که یادم بمونه

raha جمعه 7 فروردین 1394 ساعت 02:32

من خیلی واسه خودم خوانندها ی فیک ها ناراحتم نمیدونم اسمشو گذاشت ناراحتی یا تاسف :( همه نویسندا ها کم کم از نوشتن واسه طرفداراشون عصبی و دلسرد میشن کلا میزارنش کنار فقط تو نیستی که خسته و ازرده شدی امسال بالای 5 تا نویسنده که کارشونو میخوندم نوشتنو گذاشتن کنار :(( من همیشه سعی کردم با یه کامنت کوچیکم شده یه انگیزه کوچیک واسه کارتون باشم ولی خب نمیدونم اون پشت تو صندق پیام های خصوصی چه خبر میشه که انقدر دل نویسنده ها سرد میکنه ایکاش میتونستم یه گوشه کوچیک ازون انگیزه تپله باشم

خب راستش وااقعا این روزا خیلی اوضاع رو برامون سخت کردند . منم که تا الان اینجا مونده بودم میشه گفت جون سختی کرده بودم
اره گلم همین بودن شما و ایونهه کنار هم برای من یه دنیا انگیزه ی تپل مپله ..

atousa جمعه 7 فروردین 1394 ساعت 02:06

کامنتم نیومده؟

نمیدونم برم چک کنم ببینم

باران^_^ جمعه 7 فروردین 1394 ساعت 00:44

الهى...
عزیزم فقط تنها راه اینه ى مدت استراحت کنى خودت خود ب خود دوباره بهتر میشى..مواظب خودت باش...
این اینستاى منه:hee_baran

ا جااااانم ...
اره اره استراحت میکنم ...
اینم اینستای منه گلم هر چی شد اونجا خبر میدم baran_elfish1994

sogand جمعه 7 فروردین 1394 ساعت 00:28

بارانم چی شده جیگر الان خوندم فکم چسبید زمین ولی خوب حتما انقدر خسته ای و دل شکسته که این تصمیمو گرفتی من بهش احترام میذارم بدون چه آپ کنی چه نکنی من یکی عاشششششققتتتممممممم میلمم داری ولی بازم میذارمmahaagha.2000@gmail.com

هیچی ... فقط یه ذره زیادی اذیتم کردم ...
اره گلم من ادامه میدم داستانامو اپ میکنم ولی نه اینجا :|
خب پس اگه ایمیلت رو دادی برات میفرستم

رها پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 23:52

سلام باران جان نمیدونم درست درکت میکنم یا نه ولی اینکه میگی یه انگیزه و امیدی تو ادم از بین میره و سرد میشه رو درک میکنم خودمم این حسو تجربش کردم همیشه هیچی مثه اولش نمیشه ولی بهتر میشه باران جان قوی باش راستش من خیلی دیر پیداتون کردم کاش زودتر با وبتون و خودت اشنا میشدم ولی تو واقعا عالی ای خیلی قوی ای که بااینکه اینهمه مشکلات ک برات پیش اومده صبر کردی مرسی ک تاالان بودی مرسی که انقد داستانای قشنگ نوشتی امیدوارم همیشه بنویسی و تمام این ناراحتیایی که تو دلته از بین بره
منم قبلا ایمیلمو داده بودم ولی الانم میدم دوباره به منم خبر بده لطفا
atoosafr@yahoo.com

اره خب انقدر ادم رو اذیت میکنن که ادم سرد میشه ...
ولی من هنوز روی عشقم هستم ... من هنوزم عاشق اونهه ام ... این شاید همون بزرگترین انگیزه ای باشه که بتونه بهم کمک کنه من هنوزم از همه ی تنم عاشق ایونهه ام ...

زهرا پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 23:45

سلام بامنم که درلاین ارتباط داری امیدوارم خبرشابه منم بری ودوباره باروحیه ی خوب شروع به کارکنی

چشم گلم اگر میشه بهم پی ام بده که یادم بمونه

simin پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 23:23

alave bar inke inja hava baraye nafas keshidanet base ghalbaye ziadiham has ke barat mitape

نه نه سیمین هوا بس نیست اصلا هوا بس نیست ...
ای من به فدای قلب تک تک شماها ...
خبر ها رو بهتون از طریق ایمیل میگم گلم

simin پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 23:19

mishe azat khahesh konam narrrri .age beriii ma chi kar konim.khaheeeeesh.bekhoda delam vasat tang mire.angize mohem tar az inke mn yerob yerob safato chek mikonam ta mabada chizi az dastam bere.harroz be in fek mikonam akh jooon baz our blue sky.narooooo

من جائی نمیرم بخدا ..
من هستم من همینجام هنوز هم هستم نفس میکشم و کنار شما و ایونهه هستم
اخبار و عکس و ... اپ میکنم فقط دیگه دلم نمیخواد اینجججججججا داستان اپ کنم . جای بعدی رو بهتون توی میل میگم گلم . من مسلما هستم جون اگر برم اولین نفری که ضربه میخوره خودمم ...

حنا پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 23:11

چی شده آخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!
دیگه نمیخوای بنویسی اجی؟؟؟؟؟؟؟
آخی کی دلسردت کرده؟؟؟؟؟؟؟؟کی انگیزتو گرفته؟؟؟؟؟؟
من دیشب بعده سه روز تا ساعت 5 صبح بیدارموندن تونستم اسارتو تموم کنم و امروز صبح که از خواب پاشدم داشتم تا الان درس میخوندم تند تند تا بیام واسه اسارت نظر بذارم چون قول داده بودم بعد از اینکه خوندمش بیام نظر بذارم که یهو این پستتو دیدمیعنی کلا داغون شدم
واقعا نمیدونم ننویسی من میخوام چیکار کنم من الان یک سال 8ماه دارم با نوشته هات زندگی میکنم اگه دیگه ننویسی.......
تنها کاری که از دسته من برمیاد اینه که دعا کنم انگیزت برگرده و امیدوارم که برگرده

اوه فک کن یه درصد من ننویسم .. :))
خیلیا اذیت کردن که نفس برامون نذاشتن خیلیا ...
بگردم الهی .. امیدوارم اسارت رو دوست داشته باشی .. امیدوارم بتونم یه خاطره ی خوب از خودم توی ذهنت بسازم ...
نههههههههههههههههههههه من مینویستم مطمئن باش من ننویسم خودم میمیرم ... ایمیلت رو برمیدارم و خبر کارهای بعدیمونو رو به زودی براتون ایمیل میکنم عزیزم

سارا پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 22:53

شما هم مثل من به این که این کال بازیا همش دروغه پی بردید؟بعدازماجرای کیومین از ایونهه و هرچی فیکه زده شدم درکت میکنم

اوه نه ... کی همچین حرفی زده ؟!
اگر میبینی هنوز هستم
هنوز هم باهاتون حررف میزنم
هنوزم با این همه خستگی با این همه مشغله با این همه دغدغه کنارتون هستم و پست میذارم فقط و فقط بخاطر انگیزه ایه که ایونهه و بودنش بهم دادن ... اگر حرف از خستگی میزنم بخاطر یکسری مسائل دیگه است که ... هعی روزگار

negin پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 22:46

وایییییییی بارانی چی شده؟!!!خوبی؟خسته شدی؟ قراره از این به بعد اپ نکنید یا دیر به دیر بیاید؟! من دلم برات تنگ میشههههههههههههه خو!
برن بترکن اونایی که انخده اذیتت میکنن! یه چیزی بگم؟ وقتی پستای اینجوری میذاری ناراحت میشم برات وقتی تو اذیت میشی انگاری که منم اذیت میشم جیگرم سوراخ میشههههههه،الهی بگردم بارااااااااااااااااااااااان
بیا بخلم فشارت بدم من!
خیلی بهت فشار اومده که همچین تضمیمی گرفتی،من گوشیم خاک تو سر شده همه چیش اما بهت اس میدم حالتو میپرسم،ووییییییییییی دلم برات تنگ میشه از الان
ایشالا پر انرژی برگرد، منتظرت میمونم رفیق گلم

من اینجا هستیم بخدا .. عکس و اپ و اخبار و چرت و پرت داریم ولی فقط داستانامو برمیدارم میبرم یه ور دیگه ...
بخدا نمیخواستم کسی رو ناراحت کنم فقط میخواستم دیگه کسی اینجا منتظر داستانام نباشه ...
بخلم کن :(
دلت تنگ نششششششه بخدا من قرار نیست جائی برم ... وای با من خداحفظی نکن خببببببببببببب

نگین پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 22:36

بکش مننوووووووو
کی تو رو اذیت کردددددد ؟؟
بریم بکشیمش !

اره بریم بکشیمشون

sheyda پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 22:22

امیدوارم هر چه زودتر به حال و هوای دلخواهت برسی
ایمیل رو قبلا برای دریافت رمز داده بودم.اینم برای اینستاsheydafk

منم امیدوارم ...
خب پس دارم ایمیلت رو خبرت میکنم

haba پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 21:54

سلام عزیزم
امیدوارم بتونی خودت رو پیدا کنی تا برای کارات انگیزه داشته باشی
ولی خیلی وقت ها استراحت لازمه تا بتونی به گذشته وبه سختیهای که کشیدی فکر کنی شاید بتونی انگیزه ات رو پیدا کنی و ادامه بدی

ولی ایمان دارم بلاخره انگیزه میگیری و بهتر از گذشته ادامه میدی
امید وارم موفق باشی

اره خب ... بالاخره هر ادمی خسته میشه ...
مرسی گلم .. بهت ایمیل میزنم عزیزم

*مهتا* پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 21:47

من واقعا نمیدونم چی بگم
من همیشه سعی کردم محکم باشم خیلی کم پیش میاد که کسی اشکم ببینه اما الان با خوندن پست تو تموم بغضی که از شب عید تودلم نگه داشته بودم شکست ، نه یه وقت به خودت نگیری اگه یادت باشه گفتم من حرفات و بیشتر از فیکات دوس دارم بعضی وقتا حرفایی که قبل پست میزاری رو بارها میخونم ، حرفای این پستت هم یه دنیا دلشکستگی تو خودش داشت .ولی هرچی فک کردم نتونستم چیزی پیدا کنم که بتونم یه گوشه از دل شکستتو باهاش بند بزنم
اینو بدون هر جا باشی تو قلب همه بچه های اینجایی من باران شاد و سرزنده همیشگی رو میخوااااااام میدونم توقع زیادیه ولی دعا میکنم بتونی دوباره بشی همون باران شوخ و شنگ قبلی

بخلم کن .. مهتا میدونی تو از اون هولین روزا کنارم بودی .. میدونی چقدر دوستت دارم !؟
من هنوزم هسسسسسسسسستم با همه ی دیوونگی هام فقط اینکه میخوام داستانامو اسباب کشی کنم یه سمت دیه ... همین ..
من اگر از کنار شماها برم که دیوونه میشم .. باور کن و شکککککک نکن که دیوونه میشم

parisa پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 21:42

salam baran jan..khobi ???
chishode ????
chera enghadr narahati??
aslan jadidan bachehaye ghabliye shab haye suju nistid...
nemidonid mn cheghad narahatam bekhoda...chand vaghtiye mesle ghabl nistid..delam vase tamame dastanaee k mizashtid va alan dg nemizarid tang shode...in chand vaght dastan nabood dashtam divoone mishode..inghad bad bood k dastanaye ghablio k dashtam mikhonda...
nemidonam moshkeleton chiye valy omidvaram zoodi tamom beshe..mn bachehaye shabhaye suju ro mikham..doseton daram.!:-)

سلام به روی ماهت گلم ... خوبم مرسی گلم ...
خب راستش ناراحتم کردن دیگه ..
اره اصلا شبیه اون ادما نیستیم .. از بس عذیتمون کردن هممون عوض شدیم ...
اررررره باو همه چی تموم میشه بالاخره ...
من ایمیلت رو برمیدارم هر چی شد خبرت میکنم گلم

مریمDevil پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 21:36 http://kyuhyunworld2.mihanblog.com

سلام باران اونی یه میل برات میفرستم بخونش
بابت عکسای خوشگلتم ممنووووووووون

خوندم گلمممممممممم

atousa پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 21:22

بارون...بارونم...
از ته ته ته ته قلبم متاسفم واسه اتفاقایی ک واست افتاده..واسه بلاهایی ک سرت اومده..همه ی حرفایی ک بهت میزدم واسه این بود ک ب اینجا نرسی..من میدونم این درد لعنتی چیه..میدونم حتی واسه بلند کردن دستت روی کیبوردم انگیزه ای نداشته باشی ینی چی...درد بدیه..درد دردناکیه..متاسفم ک کاری ازم برنیومد..
امیدوارم بتونی دوباره پیداش کنی..امیدوارم بتونی دوباره اروم باشی..اروم بخندی..بدون دغدغه..بدون ازار و اذیت..
بی تعارف بگم..تو..
کسی هستی ک همیشه فکر میکردم میمونه..فک میکردم هرسنگیم ک جلوی پای بارون باشه..نمیذاره سد راهش شه..
اما حالا ک اینا رو ازت شنیدم درکت میکنم..میفهمم ک بخوای بری..
ک بخوای یه مدت خلوت کنی..
هرجا که هستی ازینجا نرو..
بزار هر چند وقت بازم درودتو بیینیم..!
ایمیلمو داری؟
q.ice47@yahoo.com
شمارمم ک داری..
اینستام هستم..
هرجا راحتی بگو با هم حرف بزنیم..
داستان سمیرام من تازه تموم کرده بودم..
لطفا برنامه ی اونم بهم بگو..
همین دگ بارونم..
هرجا هستی مواظب خودت و خوبیات باش..

دشمنت متاسف باشه گلممممممم تو چرا !؟
اره درد بدیه ولی خب بالاخره هر ادمی یه روزائی رو باید پشت سر بذاره
نه همین که کنارم هستی یه دنیا کاریه که میتونی برام انجام بدی ...
بخخخخخخخخخدا من هستم باور کن من اینجا هستم قراره کلی پست چرت و پرت و حرف مفت بذارم بااااااور کنیم من از اینجا جائی ندارم که برم ولی خب داستانامو جمع میکنم میبرم یه گوشه ی دیگه ای و خبرش رو بهتون میدم که کجاست ...
من به فدااااااات ..

mahsa پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 21:21

عزیزم درکت میکنم چون این وضعیتوقبلاداشتم
دقیقامیدونم چه حس بدی داری وسخته برات
دیگه اینجااپ نمیکنین???

چرا گلم اپ میکنیم ولی فعلا داستان نداریم ... داستانا رو میبریم یه سمت دیگه

باران پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 21:19

سلامممم عزیزممم.
میدونم سختیها زیاد شده..نوشتن دل میخواد..
نمیگم اوضاع روبراه میشه..همه چی آرومه...وای چقده ما خوشبختیم...
اهل دل خوش کردن الکی هم نیستم. ..فقط یه چیز میگم.
ما دوستون داریم...چه بنویسین چه ننویسین..چه باشین چه نباشین... همیشه به یادتون هستیم..روزهای زیادی باهاتون بودیم..چشم انتظارتون بودیم..بازم به یادتون هستیم..تحمل سختی ها طاقت فرساست میدونم...هر تصمیمی که بگیرین حمایتتون میکنیم و براش ارزش قائلیم..
در هر حالتی دوستون داریم..خیلی زیاد..

همین که کنارم باشید برام یه دنیا میارزه ...
بالاخره هر تصمیمی که میگیریم بر پایه ی اینه که کنار شماها بمونیم ...
من به قربانت گللللللللم

ندا پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 20:46

من هم دوست دارم ااااااجی..
..

قربونتتتتتتتتتتتتتتت تو برم من

sakura پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 20:45

چطوری بارانی جونم....چی شده؟من که نفهمیدم چه خبر شده....
چی به چی شده.....
کی اذیتت میکنه ؟چرا انگیزه نداری؟من خودم داغونم نمیتونم حرفای امیدوار کننده بزنم...
فقط هر کار فکر میکنی درسته بکن...من پشتتم... مثه کوه...
حالا انگار کوه اورستم ..خیلی مهمه بودن و نبودنم...
ولی زیاد دست و پا نزن ممکنه باتلاق باشه بیشتر غرق شی گاهی باید فقط هیچ کاری نکرد...
من پارسال زیاد دست و پا زدم غرق شدم نابود شدم....الان میخوام مثه تمساح که میخواد شکار کنه خشک شم یهو حمله کنم....
میدونم دیوونه بودم دیوونه تر شدم...
حرفام نه سر داره نه ته نه ربط....

همه چی اوکی میشه باو ...
دمت گرررررررررم که هستی ...
اگر میلت رو دادی برات جای بعدیمونو رو میل میکنم گلم
من هسسسسستم اینجا هستم پست گذاریده میکنم باور کن هستم

ms.fishy پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 20:33 http://sjra78-love.blogfa.com

سلام باران جون
میدونم سخته میدونم خسته شدی ... نمیگم درکت میکنم ولی واقعا عصابم خورد شده یه عده چند ماهی هس رو مخن ...
امیدوارم دوباره همون باران قبل بشی همون بارانی که پایان هر قسمت ازفیکاش ما باید دنبال دمپایی عبری هامون میبودیم یا به سمت مانیتور پرتش میکردیم
همون وقتایی که روانپزشک نویسنده گوشه گیر بودو ما عمه هارو فحش میدادیم
به هر حال امیدوارم هرچه زودتر برگردی با روحیه ی قبلی
دوست دارم و بدون خیلیا اینطورین و منتظرت میمونیم

من هستم ..
فقط جامو عوض کردم ... گریه در میاد اینطوری اگر برم
منم تک تکتون رو از ته دلم دوست دارم بخدا

Erfaneh پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 20:33

وای خدا بکشه کسی که بارانم و اذیت کنه . بازم تصمیم با خودت من هم تو لاین هستم هم واتس . ایمیلمم که داری . قربونت برم این قدر ناراحت نباش .

اره بکشه بکشه ...
اره گلم میل میکنم بهتون

المیرا١٠ پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 20:27

پیش دوستات بمون و تنهاشون نذار اونا تو مواقع سختی باهات بودن پس اونارو تنها نذار
ولی من همیشششه باهاتون هستم

تو که عزیزه دلی ...

المیرا١٠ پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 20:23

سلام بارانی حستو درک میکنم خودم اینجوری شدم حسه بدیه
قلبه ادم درد میگیرهه دلت میخواد بذاری کنار ولی نمیتونی منم این حس رو بعد ازدواج مین داشتم ودارم ولی میگذره باران
به دوستایی که داشتی فکر کن به اون روز های خوشی که با دوستات داشتی یا روزهای خوشی که سوجو برات ساخت
سوجو رو هرکار کنی نمیتونی ترک کنی
کنار بچه خا بمون تنهاشون نذار ما جویرا تا اینجا اومدین شما هم با ما بمون

اره میگذره ... ولی خب گذشتنش یه ذره سخته ...
اره کنارشون هستم .. من هرچی بشه باز اینجا دور هم هستیم

سونیا پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 20:13

باران..حیفه که دیگه اپ نکنی..البته اگه انگیزه از دست داده باشی نمیشه..کاراتو خیلی دوس داستم..فقط باران من ایمیل لامصبم خرابه..دو باره هم ایمیل درست کردم ولی چیزی نمیرسونه...بازم یه ایمل میزارم اگه تونستین به این میل کنید..مرسی..

باور کن من هستم اپ میکنم خبر عکس شب نشینی ولی فقط داستانامو بردم یه ور دیگه ...
باشه گلم میل میکنم برات

tarane پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 19:53

سلام عزیزم.
با اینکه کارات رو خیلی دوست دارم و دلم برای کارات تنگ می شه، ولی به نظرت و تصمیمی که گرفتی کاملا احترام می ذارم. به هر حال حتما شرایط سخت بوده که این تصمیم رو گرفتی . می دونم برای خودت از همه سخت تره.
امیدوارم یه روز دوباره شروع کنی با انگیزه ای هزار برابر.
برای همه چیز خیلی خیلی ممنون.
ایمیلم رو قبلا داده بودم. به منم خبر بده.
بازم مرسی گلم.

برمیگردم ... پیش دوستام میمونم ...
اره برای خودم خیلی خیلی سخت بوده ...
هنوزم هست ...

محدثه پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 19:52

راستی...کلیپ زمین خوردن ایونهیوک تو اجراشونو واسم نذاشتی ها

عه خوب شد یادم انداختی .. میذارمش

محدثه پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 19:50

اینم شمارمه..
09365254430

نوشته هات واقعا از ته دلن...چیزی که بتونه باعث بشه کسی گریه کنه..یا با تموم وجود حس نوشته ها رو حس کنه..نمیدونم فیک دبل اس خوندی یا نه..اما 3 نفر از نویسنده های عالی که من میشناسم دبل نویسن..اونا هم به دلایلی که خیلی اذیت شدن کنار کشیدن..مینا,رنت,ماریشکا...تو هم یکی از نویسنده های عالی هستی که من میشناسم..نوشته هاتو واقعا دوست دارم..امیدوارم مث اونا کنار نکشی..

چشم میفرستم برات عزیزم
امیدوارم بتونم بازم کنارتون باشم

محدثه پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 19:45

گاهی وقتا باید از همه چیز کنار بکشی..با خودت لوت کنی...ببینی از کجا به کجا رسیدی..چه چیزایی از دست دادی و چه چیزایی بدست اوردی..وقتی فکر کنی..یذره استراحت کنی..همه چیز برمیگرده...
بهت قول میدم..انگیزه ای که میخوای توی خودته..توی قلبت بگرد پیداش کن..

نه برنمیگرده ... چیزی قرار نیست برگرده ... این حقیقته ...
خیلی شبا بهش فکر کردم خودم میخوام ادامه بدم ولی نمیشه ... انقدر زیاد اذیتت میکنن که ... نفس .. کم ... میارم

bluemoon پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 19:38

واای خدای من چی شده؟؟؟؟؟ اتفاقی افتاده؟؟؟؟ نمیدونی چقده دلم گرفت و شوکه شدم وقتی این خبر رو خوندم...یعنی قراره دیگه اینجا چیزی آپ نشه؟!!! چرا اخه؟؟؟
عزیزم دستتم بابت عکسا درد نکنه..

اومممم اره ...
بگردم برای دلت ...
ولی خب نگران نباش .. ایملیتو دادی؟!
برات میگیم میخوایم چه کنیم

sunshine پنج‌شنبه 6 فروردین 1394 ساعت 19:33

اصن نمیدونم میتونم بهت بگم درکت میکنم یا نه ...چون من چیز زیادی از اینایی که برات گذشته نمیدونم...ولی شاید بتونم حس و حال الانتو به بعضی حس و حالای خودم تو موقعیت های متفاوت تشبیه کنم...فقط میگم امیدوارم هر چه زودتر اون عنگیزه قلنبه هه نازل شه از اسمون واست باران جونی...

این کانگینه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
منم نمیتونم درک کنم اصن...

نمیشه ... اون انگیزه انگار مرده
انگار که زندگیم داره تغییر میکنه همه چی داره عوض میشه ...
شدم شبیه معتادی که داره درد میکشه و ترک میکنه و این ترک کردنه خیلی درد داره خیلی زیاد ...

نمیدونم ... منم حس کردم کانگین باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد