تولد شیوون!

سلام دوستان!

درخدمتتونم با یک پست ویژه برای تولد شیوون عزیزم!

بفرمائید ادامه!

  

---

 

از روزی که صدایت در وجودم طنین انداز شد،شتاب تپیدن قلبم رو به فزونی یافت

امروز ثانیه ها نام تو را فریاد می زنند و من در اوج عشق

خود را در پستوی زمان تنها حس نمی‌کنم . . .

تولدت مبارک

 

نام:چویی شیوون!

تاریخ تولد:1986/7/2

قد:183

Bگروه خونی:

برادر یا خواهر:یک خواهر کوچک تر به اسم چویی جیون.

سریال ها و فیلم ها:اوه بانوی من،الهه ی دریا،آتنا،ضربان موسیقی،پادشاه درام،فال این لاو ویت یو اگن(:/) ، خون اژها(همون هالیوودی جدیده!)و چند تای دیگه!

از سال 2002 وارد کمپانی شد!

اوایل پدرش با معروف شدنش مشکل داشته اما اون برخلاف میل خانوادش یواشکی توی آزمون اس ام شرکت کرد و قبول شد!

خب از این معرفی های سطحی بگذریم و برسیم به شناختی که من در مدت نزدیک چهار سال شناخت ایشون ازشون به دست آوردم!

اوایل فکر میکردم مثل بقیه ی آیدل ها جذبش شدن فقط برای چند ماهه! اما دقیقا چند وقت پیش بود که فهمیدم نزدیک به چند سال شده که من جذبش شدم!

برای من شیوون با همه متفاوته!چیزی که توی اون دیدم تا به حال توی هیچ کس ندیدم!یک حس خاصه !یک حس خوب!

آدم احساسی نیستم بنابر این نمیتونم خیلی خوب توصیف کنم که دقیقا احساساتم بهش چیه!

میدونید همه ی ما دختر ها آیدل هامون رو وارد رویاهامون میکنیم و باهاشون رویا هامون رو میسازیم شاید برای همینه دل کندن ازشون سخته!شیوون برای من اولین نفری بود که اجازه دادم وارد رویاهام شه!تا قبل از اون هیچوقت با کسی به خودم اجازه نمیدادم رویا ببینم!

خیلی چیز ها رو بهم یاد داد!

ازش یاد گرفتم مغرور نباشم.خوب باشم.مودب باشم. دل رحم باشم.پاک باشم.مهربون باشم و به بقیه کمک کنم.ازش یاد گرفتم خدا خیلی بزرگ تر ازچیزیه که ما میشناسیم.ازش یاد گرفتم بی احساس بودن و سرد بود فقط روحت رو نابود میکنه.ازش یاد گرفتم خودم باشم و چیزی که هستم رو دوست بدارم.ازش یاد گرفتم بقیه رو دوست داشته باشم.

ازش یاد گرفتم خودم باشم.برای خودم باشم.به دشمنا و بدخواهام حتی فکر هم نکنم و خیلی چیز های دیگه!

من فقط یک کمی از چیزایی که این مدت از شیوون یاد گرفتم رو گفتم و هنوز خیلی چیزهای دیگه هستن که مطمئنم حتی خودم هم خبر ندارم بخاطر تاثیر وجود اون در زندگیمه که درم به وجود اومده!

برای همین شیوون برای من خاصه!تنها کس یا بهتر بگم تنها مردی که تونسته وارد قلب من بشه!شاید من کسی نباشم اما برای خودم...خب یکی از مهم ترین هام!

مطمئنم همه ی شیوونست ها و کلا الف ها این حس رو دارن!

خیلی جاها به کیو،دونگهه،هیوک،هیچول و حتی سگش بوگشی حسودیم شده!کنار شیوون بودن باید خیلی خوب باشه...خیلی بزرگ باشه خیلی عالی باشه...!هرچند منی که از پشت مانیتور میبینمش قلبم میتپه از نزدیک ببینم کلا فکر قلبم نتپه راحت بایسته دیگه!

خلاصه که برای من یک دونست!ببخشید سرتون رو درآوردم بریم سراغ یک خاطره ی خنده دار لیتوک با شیوون(عشق من وونتوک!^^):

1:لیتوک:دیروز بعد از تمرین یک دفعه دوی صبح شیوون گفت میخواد بره رودخانه ی هان!
اونهیوک:کله ی سحر؟!

لیتوک:آره...شیوون با موتور خودش رفت منم با ماشینم!

اونهیوک:اما اون موقع بارون میومد...!

لیتوک:آره...توی بارون...شیوون گفت"هیونگ من مردم"و با موتور خودش اومد.به هر حال اون قبل از من رسید و گفت"هیونگ کجا بودی؟!چرا دیر کردی؟!"اون فکر کرده که من اونجام و شروع کرده جلوی یک ماشین رقصیده!فکر کرده ماشین منه!

اونهیوک:اوه...ماشینه مدل ماشین تو بوده!

لیتوک:آره!شیوون همینطور میگفته"هیونگ پیاده شو پیاده شو"و میرقصیده و بعد فکر کرده اوه رقص من کافی نیست و تند تر میرقصه!

اونهیوک:اون نمیدونسته کی توی ماشینه چون شیشه ها رنگی بوده؟!

لیتوک:آره بعد میبینه من پیاده نمیشم میزنه به شیشه و میگه"هیونگ چرا پیاده نمیشی؟!"

و شیشه که میره پایین یک خانم متعجب رو میبینه!(خخخخ شیوون فرار کن!)خانومه واقعا تعجب کرده بوده!(خدا بگم چیکارت نکنه بچه!)

و شیوون در میره!(اوا!حرفمو شنید!-_-)

اونهیوک:وای چه ضایع بوده...(ضایع خودتی!-_-)چرا همچین کاری کرده؟!(دوست داشته!-_-)...کککک اون واقعا خنده داره!(به پسر من خند میکنی؟!به پسرت خند میکنم حالا وایسا!)

چند حقیقت راجب شیوون:

1:زبان انگلیسی و چینی خوبی داره!

2:دان 6 کاراته داره و به بادیگارد گروه معروفه!(دان4 تکواندو نبود احیانا؟!)

3:هروقت بخواد کار جدیدی رو شروع کنه با یک دعا شروع میکنه!(منم با بسم الله شروع میکنم!ببین دختر خوبیم شیوونا!)

4:اولین بار دست یک دخترو تو کلیسا گرفته!(خوبه منم برم مسجد پسرای مردم رو دید بزنم خوشت میاد؟!)

5:همیشه توی جیب شلوارش کرم لب داره!(از منم بدتره این!-_-)

6:توی تایلند خیلی معروفه تا حدی که به اون لقب پرنس تایلندی رو دادن!(توی خانواده ی ما هم لقبش شوهر آرزوه!^^)

7:به عنوان جوانمرد ترین و خونسرد ترین عضو سوجو شناخته شده!

8:قبل از خواننده شدنش یک مدت توی پمپ بنزین کار میکرده یک روز باباش شانسی میبینتش اونم تا پدر گرام رو میبینه فرار میکنه!(شیوون عزیزم دیگه فرار نکن همون یک بار کافی بود حالا تا آخر هی فرار میکنه!-_-)

9:دخترایی رو دوست داره که شکم زیبا داشته باشن!(چی میگی عاخه؟!-_-)

10:با برایان لی و جکی چان صمیمیه!

11:به گفته حضرت والا خانم ها باید درک و محافظت بشن!(ووش!قلفونت برم!)

خب میرسیم به چند تا فیلم در مورد شیوون جان:

این مال اس ام تونه که بقیه ی قسمت هاش بریده شده و تیکه های شیوون فقط هست:کلیک کنید

این مال یک برنامه به اسم اور نیبر هود هست که چانگمین زنگ میزنه شیوون و اون رو میکشونه سر ضبط یک برنامه اما نمیگه برنامه دار ضبط میشه فکر میکنم میگه برن یک نوشیدنی بخورن و ازین حرفا:کلیک کنید

اینم مال یک تبریک سال نو برای شبکه ی ام نته که شاید یک دقیقه باشه اما یک دقیقه تا مرگه قشنگ!منو که کشتونده:کلیک کنید

اینم مال کیومی بازی کردنشونه که شیوونم جزئشه:کلیک کنید

اینم آهنگ معروف هو ام آی شیوون با زیرنویس فارسی:کلیک کنید

و در آخر یک شعر قشنگ که چند وقت پیش توی اینستام آپ کردم و بازم میزارمش چون خیلی قشنگه و دقیقا احساسات من رو بیان میکنه:

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست...

میرسم با تو به خانه از خیابانی که نیست...

مینشینی روبه رویم خستگی در میکنی...

چای میریزم برایت توی فنجانی که نیست...

باز میخندی و میپرسی که حالت بهتر است...

باز میخندم که:خیلی،گرچه میدانی که نیست...

شعرمیخوانم برایت واژه ها گل میکنند...

یاس و مریم میگذارم توی گلدانی که نیست...

چشم میدوزم به چشمت میشود آیا کمی...

دست هایم را بگیری بین دستانی که نیست...

وقت رفتن میشود با بغض میگویم: نرو...

پشت پایت اشک میریزم ،روی ایوانی که نیست...

میروی و خانه لبریز از نبودت میشود...

باز تنها میشوم با یاد مهمانی که نیست...

بعد تو این کار هر روز من است...

باور اینکه نباشی،کار آسانی که نیست...

 تولدت مبارک زیبا ترین من...ممنون که به دنیا اومدی و ممنون که به دنیام اومدی...!