دنیای آبی

اینجا برای نفس کشیدنم هوا بس است ...

دنیای آبی

اینجا برای نفس کشیدنم هوا بس است ...

.... شب نشینی ... ( عکس نوشته )



امروز چقدر سلام احوال پرسی کردیم :|


این شما و این هم پست شب نشینی امشبمون ...

یکسری عکس نوشته جمع کردم براتون بذارم امشب

یه فاز جالبی داره این عکس نوشته ها

بعضی هاش انقدر حرف دله ادم دلش ضعف میره یجوری میشه :|

بعضی شعر ها رو هم باید دیوونه باشی و بخونی :| خوندن بعضی دلنوشته ها توی دیوونگی صفائی داره که توی هیچ حالی نداره ... بعضی نوشته ها رو باس دیوونه شد و خوند ...

مخصوصا اگر نوشته هاش ماله اخوان باااااااااااشه ...

از این تیپ عکس نوشته ها زیاد دارم و برای اشتراک گذاشتنشون خیلی ذوق دارم ^_^انگیزه بدید تا بازم از این کارا بکنم :|

دیوونه ام خودم در جریانم :|

برای دیدن عکس نوشته ها برید ادامه ی مطلب ...

یه فاز جدیدی از عکس را با ما تجربه کنید :|


لدفن عدامه ی مطلب ...


  ادامه مطلب ...

تو کیستی ؟!



تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم

شب از هجوم خیالت نمیبرد خوابم

تو چیستی که من از موج هر تبسم تو

بسان قایق سرگشته روی گردابم

تو در کدام سحر بر کدام اسب سپید

تورا کدام خدا

تو را کدام جهان

تو از کدام ترانه تو از کدام صدف

تو در کدام چمن همره کدام نسیم

تو از کدام سبو

من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه

چه کرد با دل من آن نگاه شیرین ، آه

مدام پیش نگاهی ، مدام پیش نگاه

کدام نشاه دمیده از تو در تن من

که ذره های وجود تو را که می بیند

به رقص می آیند

سرود می خوانند

چه آرزوی محالیست زیستن با تو

مرا همین بگذارند یک سخن با تو

به من بگو که مرا از دهان شیر بگیر!

به من بگو که برو در دهان شیر بمیر


بگو برو جگر کوه قاف را بشکاف

ستاره ها را از آسمان بیار به زیر

تو را به هر چه تو گویی به دوستی سوگند

هر آنچه خواهی از من بخواه ، صبر مخواه

که صبر راه درازی ، به مرگ پیوسته ست 

تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه

تو دور دست امیدی و پای من خسته ست

همه وجود تو مهر است و جان من محروم

چراغ چشم تو باز است و راه من بسته ست ...

گاهی ...

گاهی بزرگترین کسی هستی که حتی با نبودنش هم ارام میگیرم ... 

گاهی البته فقط گاهی ...

گاهی حتی همان نبودنت هم دوست داشتنی میشود ... همین که نیستی دوست داشتنی میشود .. همین که ندارمت گاهی انقدر ارامم میکند که شبیه دیوانه ها عاشق نبودنت میشوم ...

گاهی دیوانه میشوم ...

سیم اخر که هیچ ... گاهی به اخر دنیا میزنم شاید پیدایت کردم ... به اخر اخر دنیا که میرسم و تو را پیدا نمیکنم باورم میشود من افریده شدم تا تو با نبودن هایت ارامم کنی ...

بودنت ارزانی همه ی کسانی که تو را دارند ... من با همین نبودنت هم ارام میشوم . چیز زیادی از دنیا نخواستم ... همین که عاشق خیال بودنت هستم ... همین خواب های چند شب یکبارم ... همین که گاهی با خودم حرف میزنم به امید اینکه شاید ارام از پشت سر در جواب سوالی که از تو پرسیدم کنار گوشم پچ پچ کنی ...همین که در دنیای نبودنت خیالی در اغوش بگیردمت ... یواشکی بودن الکیت را ببوسم ... همین که گاهی روی زمین مقابلت بنشینم با دو فنجان قهوه ی گرم ... من به تو تعارف کنم و تو الکی هم که شده جرعه ای بنوشی ... الکی الکی بگوئی چه خوش طعم شده و من واقعی واقعی از ذوق پر شوم ...

چیز زیادی از دنیا نمیخواهم ... همین خیال برای من بس است !!

گاهی ... دیوانه ها ... با همین یک خیال ساده ارام میشوند !

گاهی دیوانه ی نبودنت میشوم !!!

گاهی با همه ی نبودن هایت ارامم میکنی !! با اینکه سهم من نیستی .. ولی گاهی ناخواسته به لنز دوربینی لبخند میزنی و ارامم میکنی ...

گاهی بزرگترین کسی هستی که حتی با نبودنش هم ارام میگیرم ...